در گذشته های دور پادشاهی بیگانه بر سرزمینی مادری مسلط شد. او ظالم و در عین حال زیرک بود و وزیری داشت بسی ظالم تر و زیرک تر!!

پس به او امر کرد که راهی بیابد تا بر روح و جان این مردمان بیشتر مسلط شود ،بدون آنکه بفهمند و اعتراضی بکنند!

وزیر تفکری کرد و طوماری نوشت و به جارچیان داد تا در سراسر شهرها و روستاها بخوانند : اعتقاد به ادیان مختلف و سوادآموزی راغیر قانونی اعلام کرد، مالیاتها را سه برابر افزایش داد، شب زفاف عروس از آنِ شاه بود و ارزش جان مردمان به اندازه چارپایان کشور همسایه که موطن اصلی شاه بود اعلام شد و .

هرگونه اعتراض و مخالفت با این قوانین مجازات مرگ داشت و در نهایت قانونی به همه این قوانین نیز اضافه کرد، طبق این قوانین "خارج کردن گاز معده"هم ممنوع اعلام شد.

پادشاه گفت ای وزیر این همه فشار آنان را به شورش وا میدارد مگر قرار نبود انقلاب مخملی کنیم؟!!!

وزیر گفت نگران نباشید اعلیحضرت، به بند آخر دقت نفرمودید. این همان سوپاپ اطمینانیست که عزم براندازی ما را نکنند و به دنبال آن نروند و همان شد که وزیر گفت، مردم لب به اعتراض گشودند که این ظلمی آشکارست!!!!! چرا که این طبیعی ست پادشاه بخواهد مردم را به دین خویش درآورد و یا سوادِخواندن آنان را بگیرد و همچنین افزایش مالیات و مالکیت در شبِ زفاف، مطلوب همه پادشاهان بوده و هست. اما دیگر منع خارج کردنِ گاز معده خیلی زور است و تازه مگر پادشاه میتواند در تمام این سرزمین نگهبان بگمارد؟ ؟؟؟؟

آنان که باسوادتر بودند ُسخن سر دادند و مقاله نوشتند و بحث می کردند که تازه جانم! خالی نمودن باد روده برای سلامتی مفید است اینان متحجرانی بیش نیستند که سرشان را در تنبانِ خلایق فرو میکنند و سپس با کلی ِکیف و ِافاده بخاطر این تفسیر علمی و کلمه "متحجر " سر تکان میدادند و خودشان را روشنفکر می نامیدند و!!!

نگهبانان حکومت در سراسر سرزمین پخش شدند تا اجرای قوانین را تضمین کنند.

هر از چند گاهی بی خبر به مستراح ها یورش می بردند اما مردم همچنان به این عمل در خفا ادامه می دادند و آن را اعتراضی عظیم به حکومت می دانستند، مردم به صحرا می رفتند و از حرص حکومت این عمل ِضدِ حکومتی را انجام میدادند.

پس از مدتی دیگر کسی آن ماجرای منع سواد و دین اجباری و کاپیتولاسیون و عروس ی و مالیات را بخاطر نیاورد و همگان سعی کردند از این حق بدیهی خودشان دفاع کنند و در این وانفسا و همین احوالات ، پادشاه و وزیرش در قصر"قهقهه " سر میدادند که چه زیرکانه مردمان را در"بخارات اسیدی" خودشان غرق کرده اند و ؟!!!

قصه

قوانین ,وزیر ,مردم ,پادشاه ,آنان ,حکومت ,و در ,این قوانین ,شاه بود ,را به ,بود و

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زندگی دوباره نیلی تراکم اندیشه‌ها تشکلها و صنوف کشاورزی امام علی دانلود خلاصه کتاب nnjj Management House دوره های بازاریابی و برندینگ salar21